نویسنده: admin

با یه بغض و یک چَمِدون رفتن از پیشِ آدمهایِ نازنین و مهربون (+)

زندگی به رنج‌هایی که می‌کشیم نمی‌ارزد، اما چاره‌ای جز حرکت کردن و جلو رفتن نداریم. چون برای این حرکت کردن «برنامه‌نویسی» شده‌ایم.

آن مرد آمد، با خنده‌های مشعشع و مشکوک. آن مرد که خوب بود و حامله می‌کرد. (+)

هر کس به زبان مادری‌اش مسلط نباشد (نتواند خوب بنویسد و خوب صحبت کند) نمی‌تواند به زبان خارجی مسلط شود.

خوشبختی نه به دست آوردنی است، نه از دست دادنی. نه کمی‌ است، نه کیفی. خوشبختی «لحظه‌ای» است.

خواب دیدم اعضای خانواده ام همدیگر را با چاقو تکه تکه می کنند. قطعات جدا شده از بدن «سورئال وار» حرکت می‌کنند و در اتاقی که آکنده از اجزاء بدن شده، صدای خرناسی از...

از هر طرف که رفتم، جز “نفرتم” نیافزود.

جایزه پفیوز ترین انسان هم می رسد به آن کسی که احساس را در من برای همیشه کُشت.

ریلیشن شیپت رو زدی: ایت ایز کامپیلیکیتت. الان وقت شکارته.