با شعبان گریه کنیم
جلو منو بگیر تو رو جون شعبان، نزار حرف بزنم تو رو به قرآن
دیگه خستم از این جنگ مداوم، بزار منم بگم گور پدر ایران
منم می زنم تو تیریپ هنری، با اشعار کم خطر و کمری
شاید نون و آبی گیر بیاد، حال کنیم با این جماعت حشری
می دونم دستات پینه بسته، چشم زنت از دوخت و دوز خسته
پسرتم که میگن دوایی شده، هنوز دعا می کنی به اون گلدسته؟
هنوزم می ری پابوس امام رضا؟ راستی شفا گرفت دخترت ثریا؟
هنوزم توی حسرت حج هستی؟ ایشالا کمک میکنه خود خدا!
حقوقت میرسه تا آخر ماه؟ اصلا حقوق گرفتی تو این ماه؟
چته میزون نیستی پکری اوستا؟! چته چی شده گریه می کنی چرا؟!
شعبان خراب بغضتم مرد… تو کوهی کم میاره پیش تو درد
بخند درست میشه وضع و اوضاع… این رئیس جدید یه وعده هایی کرد!
نه ماله کشی بلدی و زیرآب زنی، نه ژنو می دونی چی و چونه زنی
نه هسته ای حق مسلمته، حق تو اینه که اینجا جون بکنی
نه پول و پله و ارث و میراث، نه رابطه با بزرگان و خواص
نه آرتیست دوزاری چشم آبی، که از پهن واست بسازن اسکناس
نه موزیسین خالطور شادی نه دنبال مجوز ارشادی
نه تو دیسکوها غرقی و کاباره ها نه تو تلویزیونا تز دادی
تو فقط هستی که رنج ببری، که له شی توی جبر کارگری
تو هستی که هستیتو بگیرن، شعر بشی یک شعر شعاری
من پشت کامپیتور هواتو دارم، روز کارگر استاتوس میزارم
رفقام هم از اقصی نقاط جهان، لایک می کنن و پاش کامنت می زارن!




