نامجو و گروه کیوسک، روی صحنه، هنگام نوروز
در لحظهی سال تحویل امسال، که من از سر کنجکاویام داشتم شبکههای جمهوری اسلامی را میدیدم که ببینم ایران چه خبر است، محسن نامجو، آرش سبحانی و گروه کیوسک، دور هم جمع شده بودند، شعرها و ملودیهای یکدیگر را اجرا کردند و فضای معنویای درست کردند در حد تیم ملی!
ای به خشکی شانس که آن لحظات، به جای تماشای این ویدیوی ناب و رفتن در حس، پیام نوروزی علی خامنهای و نامگذاری مزخرف امسالش را میدیدم و میشنیدم. اما مهم نیست، آنتن جان لطف کرده و ویدیو را آپلود کرده! امشب پیدایش کردم. مشغول گوش کردن و تماشای آن شدهام. فضای معنوی ویدیو، موسیقیهایی که با آنها در سالهای اخیر زندگی کردهام و اجرای روی صحنهی عزیزانم، در این نیمه شب، این نیمهشب نیمچه بارانی و خنک، به قول بچه حزباللهیها، من را «شنگول معنوی» کرده است! حظ کردم! بیشترشان را حفظم و با آنها زمزمه میکنم… پنجره اتاقم باز است و نور کمی به اتاق میتابد. ویدیو را مرتب عقب جلو میکنم. همین الان نامجو دارد میخواند:
دل زارم فغان کم کن
تو اشک از دیدگان کم کن
غم و ناله ز جان کم کن
وای چه ناله ها که از دل به راهت نمودم من
بهره ای از آن به عمرم به جز غم ندیدم من
دمتان گرم بچهها. محسن، آرش، تارا، اردلان، دوستتان دارم.




