قاصدک
قاصدک هان چه خبر آوردی؟
از کجا و از که خبر آوردی؟
خوش خبر باشی اما
گرد بام و در من
بی ثمر می گردی
انتظار خبری نیست مرا
نه ز یاری، نه ز دیار و دیاری، باری
برو آنجا که ترا منتظرند
برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس
قاصدک در دل من، همه کورند و کرند
دست بردار از این در وطن خویش غریب
قاصدک تجربه های همه تلخ،
با دلم می گویند،
که دروغی تو دروغ
که فریبی تو فریب
قاصدک هان، ولی آخر ایوای
راستی آیا رفتی با باد؟
با توام، آیا کجا رفتی آی،
راستی آیا جایی خبری هست هنوز؟
مانده خاکستر گرمی جایی، در اجاقی؟
طمع شعله نمیورزم
خردک شرری هست هنوز؟
قاصدک
ابرهای همه عالم شب و روز، در دلم میگریند…
* مهدی اخوان ثالث




