طبیعت وحشی
یک نگاه فرویدی به دنیای خندهدار ما نشان میدهد که فیزیک، متافیزیک، دین، ایدئولوژی، نوگرایی، پسانوگرایی، ساختارگرایی، پدیدار شناسی، فلسفه، معماری، موسیقی، ورزش، شهرت، قدرت و رقابت همهاش مستقیم یا غیر مستقیم، به آلت تناسلی خلاصه میشود.
یکی از دلایلی که از زندگی بدم میآید، فهم نظریههای فروید و این قدرت نامرئی و بسیار زیاد سکسوالیته در انسانهاست.
قدرتی که طبیعت در وجود ما گذاشته، تا بقای خود را به قیمت اضمحلال انسانها تضمین کند. انسانهای سرگردانی که دسته دسته در طول تاریخ به این دنیا پرت شدهاند تا همدیگر را بکنند و بخورند و بکشند و بروند تا این طبیعت وحشی و بیرحم، همچنان باقی بماند.
اگر مثل من، به مبارزه با نیاز جنسیتان برخیزید، طبیعت، شما را در مشتش میگیرد، مچالهتان میکند و فروپاشیتان را به تماشا مینشیند و قهقهه میزند.
یکی از دلایل افسردگیم به زعم روانشناسان، همین عدم ارضای نیاز جنسی است. چه اهمیتی دارد؟ وقتی میلیونها انسان به شیوههای مختلف رنج میکشند، من هم با هزار و یک نوع درد و بدبختی، مشکلات روانیای همچون عدم ارضای جنسی را تجربه کنم؟
اصلا مگر تفاوتی دارد که من اکنون «شاد» باشم یا «غمگین»؟ احساس خوشبختی کنم یا بدبختی؟ وقتی همهی ما در کشتی زمان در حال حرکت هستیم و همهچیز در حال گذر است، هیچ کس برنده و بازنده به شمار نمیرود.




