لذت در عمق رنج
به به. به به. عجب عکسهایی. حظ کردم. باید ساعتها به هر کدامش خیره شد، تا عمق «رنج» و «لذت»شان را فهمید. این روزها دارم فکر میکنم یک قانون زندگی میتواند ایجاد ظرفیت «لذتها» به واسطهی «رنجکشیدنها» باشد. یعنی به میزانی که رنج میکشی، قابلیت لذت بردن تو هم از زندگی بیشتر میشود. این یک تجربهی استقرائی و شخصیست که البته هنوز در موردش مطمئن نشدم! در این عکسها، به مردی که کنار زمینش نشسته و چای مینوشد دقت کنید: این آدم خوشبختترین آدم دنیاست و حسی که آن لحظه دارد، یک مرحلهی فوق لذت یا به قول روانشناسان مرحلهی Flow است که فارغ از تعاریف مرسوم خوشبختی، ممکن است نثار هر کسی در هر شرایطی بشود.




