سیانور
رگبار مسلسل، شیشهی بزرگ اتاق نشیمن را خرد کرد و شیشهها پخش زمین شد. من و فرزانه، وحشتزده از خواب پریدیم. صدای شلیک گلوله و زنگ ممتد در خانه توی سرمان میپیچید. گیج بودیم. هراسان بلند شدیم. با عجله تمام کاغذها و نوشتهها و کروکی بانک ملی رشت را که زیر بالشت مخفی کرده بودم به او دادم. افراد مسلح سپاه، عربده کشان از پشتبامها ریختند توی حیاط.
فرزانه که شش ماهه حامله بود سریع همهی کاغذها را در لباس زیرش جاسازی کرد. صدای پوتینها نزدیکتر میشد. یکباره هجوم آوردند به داخل خانه. قزل داد زد: «پسر مشحسینه» و از راهرو خیز برداشت تا اسلحه را از دست یکی از پاسدارها بگیرد… که پاسدار دیگری سینهاش را نشانه گرفت و شلیک کرد و قزل افتاد روی زمین. دیدم که دایرهی قرمز خون روی پیراهنش بزرگ میشد. یکهو ته قنداق ژ۳ کوبیده شده توی صورتم. ساق پاهایم سوخت و افتادم روی زمین. زمین پر از خرده شیشه بود. دستی صورتم را با زور فشار داد و انگشتش را فرو کرد توی دهانم تا سیانوری که نبود را بیرون بکشد…
- سیانور- عباس بختیاری

کتاب سیانور، نوشتهی عباس بختیاری یک کتاب مستند است از وضعیت چریکهایی که هم در رژیم شاه و هم در جمهوری اسلامی شکنجه و کشته شدند. این کتاب به زبان ساده از دید راوی به اتفاقات آن دوران و افراد شجاعی که نامشان در تاریخ گم شده، میپردازد. جدای از خط و مشی سیاسی چریکهای فدایی خلق (اگر از عنصر خشونت در مانیفست این گروه فاکتور بگیریم) من با خواندن این کتاب از این همه شجاعت این افراد شگفت زده شدهام. واقعا چه چیزی در درون این افراد بود که مرگ را به جان خریده بودند و تا رسیدن به آرمانهایشان از پای ننشستند؟ سیانور، شناسنامهی این افراد است. همیشه گوشهی دهانشان سیانوری مخفی بود که در صورت لزوم، خود با زندگی خداحافظی کنند. کسی که به این مرحله از زندگی میرسد، به قدرت بیپایانی دست یافته. گمان میکنم مرگ و زندگی برای این افراد خوشبختیست: اگر بمیرند که در راستای هدفشان کشته شدهاند. و چه مرگی از این بهتر؟ و اگر زنده بمانند، زندگی با گذر زمان، از آنها به واسطهی دردهایی که تجربه کردهاند، یک انسان محکم و با صلابت میسازد. چیزی که من در این کتاب دربارهی این افراد میخوانم، سراسر درد و رنج است و دیگر هیچ.
پ.ن: سپاسگزارم از عباس بختیاری عزیز که نسخهای از کتابش را با دستنوشته خودش به من داد و مرا با این افراد (که هم در ایران و هم خارج از ایران کمتر کسی به آنها پرداخته) آشنا کرد.




