سخنرانی ملکیان درباره‌ی مرگ‌اندیشی

آخرین سخنرانی مصطفی ملکیان را وقت بگذارید و با حوصله بخوانید. شاید دو بار خواندن هم ارزشش را داشته باشد. (البته به جز بخش‌های آخر سخنرانی‌اش که به صحرای کربلا می‌زند. بنده‌ی خدا تقصیری هم ندارد، چون در مملکت امام زمان سخنرانی می‌کند، چاره‌ای نیست که اندیشه‌های غزالی و مولانا را از باب «اعتقاد به جهان آخرت» و «عشق به خدا» به منظور کاهش رنج و دردهای بشری در مواجهه با پدیده‌ای به نام «مرگ» مطرح کند تا لباس‌شخصی‌های جان بر کف و بی‌سواد، گه نزنند به سخنرانی‌اش.)

باری، ملکیان در این سخنرانی به مقوله‌ی بسیار مهمی می‌پردازد: اینکه مرگ‌اندیشی ارزشمند است یا نیست؟ کار بسیار جالب او، تنها جمع‌آوری و بیان سخنان فیلسوفان و اندیشمندان از هر دو موضع است و خودش مثل آخوندها، نظری نمی‌دهد. یک سخنرانی آکادمیک که شما را با هر دو وجه ماجرا آشنا می‌کند و انتخاب را بر عهده‌ی خودتان می‌گذارد.

من البته، وظیفه دارم که از این تریبون (بخوانید منبر!) نظرم را به میلیون‌ها طرفدارم (توهم وبلاگ‌نویسی!) اعلام کنم! چرا که وظایف من در ارشاد و آگاهی مخاطبان، بسیار بیشتر از ملکیان و فیلسوفانی همچون اوست!
از شوخی که بگذریم، باید بگویم که نظر حقیر به نظر اپیکور و فروید درباره‌ی مرگ‌اندیشی نزدیک‌تر است. آن‌ها معتقدند که جاری شدن اندیشه‌ی مرگ در زندگی آدمی، به نوعی عدم سلامت روانی آن‌ها را نشان می‌دهد: « چیزی که تا تو هستی، او نیست و وقتی که او هست، تو نیستی؛ این چیزی است که تو هرگز با آن ملاقات نخواهی کرد و چیزی را که با آن ملاقاتی صورت نمی پذیرد، هرگز نباید به آن فکر کرد. و می گفت تا وقتی تو هستی،  مرگ نیست و وقتی مرگ آمد تو نیستی؛ پس تو هرگز با مرگ ملاقات نخواهی کرد و وقتی ملاقات نخواهی کرد، پرسش از کیفیّت ملاقات، حکیمانه نیست.»
در مقابل این نظر، نظر برخی عرفا همچون مولانا وجود دارد که مرگ اندیشی را بسان تولدی دوباره می‌پندارند.
صادقانه بگویم که حقیر با پذیرش نظر نخست، خود را جزو «دیوانگان» دسته‌بندی می‌کنم (چرا که مرگ‌اندیشی به جزء لاینفک اندیشه‌ی روزانه‌ی من بدل شده). اما حقیقت این است و جز این نیست. نظر مولانا و دیگر عرفا، نظریاتی‌ست که جملگی در هواست و از هرگونه استدلال و منطق تهی‌ست. آن‌ها مدام سخن از «تولد دوباره» می‌کنند اما از بیان و شرح منطقی و حکیمانه‌ی معنای زندگی که با مهر «مرگ» به پایان می‌رسد، عاجزند.
دسته‌ بندی پنج‌گانه‌ی نتایج تحقیقات روانشناسی مرگ درباره‌ی ترس انسان از مرگ نیز جالب بود. من مدت‌هاست که در مرحله‌ی پنجم (تسلیم)‌ قرار دارم و ماههاست که با پدیده‌ی مرگ، در صلح و دوستی، زندگی می‌کنم.

مطالب مرتبط