رضا شاه در کار تازه‌ی محسن نامجو

یکی از قطعه‌های آلبوم تازه‌ی محسن نامجو، قطعه‌ای‌ست به نام «رضا خان» که همزمان با انتشارش به سوژه‌ای برای کوبیدن نامجو از سوی جان‌نثاران خاندان پهلوی بدل شده است. برایم بسیار عجیب است که درصد بالایی از طرفداران نامجو، این کار او را تقبیح کرده‌اند و نه تنها نقد دیکتاتوری رضاشاه را در قالب یک اثر هنری بر نتافتند، که با حملات و توهین‌های بی‌سابقه به نامجو، بار دیگر رضاشاه را «پدر ایران نوین» خوانده و منتقدان او را «فرومایه» و «پست» توصیف کردند. (از صفحه‌ی رسمی محسن نامجو و دیدگاههای خوانندگان در پای هر قطعه، ماجرا را پیگیری کنید.)
جالب است که دیدگاههای طرفدار رضاشاه، این همه پسند دریافت می‌کند اما دیدگاههای مخالف و به عبارت دیگر همسو با اثر نامجو، کمتر مورد استقبال قرار می‌گیرد. (این گمان می‌رود که فعالان سایبری طرفدار رضا پهلوی که به نظر می‌رسد برای تبلیغ خط و مشی سلطنت طلبی حقوق دریافت می‌کنند در آن‌جا نیز فعال باشند.)
من البته، صد در صد موافق کار نامجو هستم. به نظرم بسیاری از مواردی که در این قطعه‌اش درباره‌ی رضا شاه گفته، درست است. هرکس اندک مطالعه‌ای از تاریخ مشروطه و اتفاقات پس از آن داشته باشد، می‌داند که رضا خان تا زمانی که رضا خان بود، کارهای زیادی برای مملکت کرد، اما وقتی «رضا شاه» شد، مثل بسیاری از شاهان دیگر از باگ «دیکتاتوری» در قدرت در امان نماند.
اکنون که قریب به یک قرن از آن وقایع می‌گذرد، انتظار می‌رود که طرفداران جان بر کف خاندان پهلوی، اگر دلشان برای آینده‌ی ایران می‌سوزد، نگاهی عقلانی‌تر و منطقی‌تر داشته باشند. دیکتاتوری، دیکتاتوری‌ست. چه با چکمه، چه با نعلین. چه با کلاه نظامی، چه با عمامه.

مطالب مرتبط