چه چیزی پسزمینه (بک گراند) مغز تو است؟
با توجه به تجربهی شخصیام از دنبال کردن افراد متفاوت در توئیتر، فیسبوک، گوگلپلاس و دیگر شبکههای اجتماعی، نیز در دنیای حقیقی، به نظرم مغز هر انسانی چیزهایی را تولید میکند که از یک سلسله افکاری نشات میگیرد که منحصرا مختص مغز اوست. به عبارت دیگر، مغز هر انسانی، یک بکگراندی دارد که در طول زمان، تنها به بررسی و بسط پرسشهایی که از این پسزمینه نشات میگیرد میپردازد و برای پاسخ به آنها به شیوههای عملی چارهجویی میکند.
امروز از خودم میپرسیدم چه فکر یا افکاری، همیشه و در هر شرایطی در ذهن من رژه میروند و شرایط متفاوت بیرونی نیز، مانع از فراموش کردن این افکار نمیشود؟
شاید این موارد:
– مرگ اندیشی
– نگاه کردن به انتهای هر پدیدهای به جای حرکت در متن پدیدهها
– بود و نبود خدا
– تلاش برای معنا بخشیدن به رویدادها
– و مهمتر از همه، تلاش برای فهم معنای زندگی- و ربط آن با زندگی خودم
گمان میکنم بزرگترین سورپرایزی که ممکن است در طول زندگیم تجربه کنم، این است که روزی از خواب بیدار شوم و یک موجود عجیب و غریب بیاید و برایم توضیح دهد که پشت همهی این بازیهای مزخرف زندگانی، معنایی نهفته که من نسبت به آن آگاه نبودم.
شاید فهم آن «معنای» کذایی، درد و رنجهایی که در طول زمان با آن دست و پنجه نرم کردهام را توجیه کند.
اما دروغ چرا، گمان میکنم این آرزو، خیالی بیش نباشد و دیر یا زود، آن را به گور خواهم برد. درست مثل میلیاردها میلیارد انسانی که در طول تاریخ، با آرزوهایشان (که بیتردید از تولیدات مغزشان نشات گرفته و صد البته آن سیستم مغزی نیز دست خودشان نبوده) در گورها خفتهاند.
آنها مردهاند.
و اکنون، در استراحتی ابدی به سر میبرند.
مرگ.
نیستی.
فنا.
چه واژههای غریب و قریبی.
اگر زندگی همان چیزیست که فهمیدهام، خوابی ابدیام آرزوست.




