تنهایی؛ واقعیت یا توهم؟
آخرین بخش از بخشهای تنهایی از دید ملکیان: این احساس چیزی است که از هگل به این سو از آن به عنوان «بیگانگی» یاد میشود و نام دیگر آن «الیناسیون» است. این مفهوم نوعی بیگانه شدن است و به معنای جدایی فیزیکی نیست؛ بلکه به معنای حالی است که داشتهاید اما اکنون این حال را ندارید و آن وقت از خود میپرسید که چرا آن را ندارید و بر اثر آن اندوهگین ميشويد و احساس تنهایی میکنید. در اینجا شما از چیزی بیگانه شدید که خواستار جدایی از آن نیستید و از این بابت متاسفید.
از خود بیگانگی به مفهوم هر چیزی است که آرزوی پیوند قلبی با آن را داشته باشید اما احساس میکنید آن از دست شما رفته است. این عمیقترین نوع تنهایی است چون احساسات و هیجانات، شما را ترک کردهاند. انسانها هر چه بیشتر در مناسبات اجتماعی ناسالم قرار بگیرند بیشتر به این نوع تنهایی دچار میشوند. مرکزیترین ساحت وجودی هر فرد احساسات و عواطفش است که در این نوع تنهایی فرد آن را ترک میکند.




