معرفی دو فیلم خوب
در این هفته دو فیلم بسیار خوب، یکی از دیاری که در آن متولد شدم، و دیگری از دیاری که در آن میزیم تماشا کردم و بسی مشعوف شدم!
یادداشت را از فیلم متعلق به سرزمین مادری آغاز میکنم:
فیلم «خسته نباشید» ساختهی مشترک افشین هاشمی و محسن قرائی است که پس از تماشای آن، ناخودآگاه بر روی پاهایم در مقابل لپتاپم ایستادم و همچون صحنهی تئاتر، برای عوامل ساخت آن چند ثانیهای کف زدم! دست مریزاد! واقعا فیلم خوبی بود. دست مریزاد ویژهای هم باید گفت به جلال فاطمی، بازیگری که انصافا لهجهی انگلیسیاش اصلا به ایرانیها نمیخورد و خیلی خوب از پس نقش خود برآمد.
این فیلم داستان یک زن ایرانیست که از پنج سالگی کشور را ترک کرده و پس از پنجاه سال به همراه همسر کاناداییاش به ایران باز میگردد. این دو که درگير اختلافاتی با یکدیگر هستند، در دل کویر ایران به مسافرت میپردازند و با اتفاقات و رویدادهایی روبرو میشوند که هم شرایط ایران را نشان میدهد و هم شخصیتهای متفاوت این زوج را که باعث اختلافات بنیادی بین آنها شده است.
لهجهی شیرین کرمانی، صفا و صمیمیت ایرانی، و درد و رنجی که مردم خستهی کشورمان تحمل میکنند، چندین بار بغضم را در طول فیلم شکاند.
تارنمای رسمی فیلم اینجاست، اگر داخل کشور هستید، خداوکیلی نسخهی اصلی را تهیه کنید که دستاندرکاران آن متسحق فروش نسخه اصلی هستند. اما اگر خارج از کشور هستید میتوانید فیلم را از تارنمای ایران پراود «روی خط» تماشا کنید.
فیلم دیگر اما، فیلم فرانسوی «Rust and Bone» (که دیدم به فارسی «زنگار و استخوان» ترجمه شده) است. اگر شما هم مثل من از فیلمهای دوزاری هالیوودی که برای سرگرمی ساخته میشوند بیزار شدهاید و به دنبال فیلمهایی هستید که از دل مردم بیاید و درد و رنج آنها را به تصویر بکشد، دیدن این فیلم را شدیدا توصیه میکنم. فیلمنامهنویس و کارگردان این فیلم، قشری از جامعهی فرانسه را به تصویر کشیدهاند که در عین شوربختیشان، با نهایت قدرت در دل زمان حرکت میکنند تا بر بازی روزگار، چیره شوند؛ قشری که در آن «مشت زنها» و افراد فرودست جامعه، با تلاشی مذبوحانه و با چنگ و دندان از دیوار سرنوشت تلخ خود بالا میروند، اما سرنوشت، با نیروی ظالمانهاش آنها را پس مینهد.




