یک تاریخ پر از آرزو
ایکسی که در پی آرزوهایت زیست میکنی… و معتقدی همه چیز «شدنیست»… با تمام وجودم امیدوارم به آرزوهایت برسی. اما نگاهی به تاریخ بشریت نشان میدهد که سرتاسر آن، پر است از آرزوهای به ثمرنرسیده، تلاشهای بیسرانجام و خواستههای انسانهایی که تا پای گور در پی آن بودند، اما در نهایت در خاک آرمیدند.
آرام بگیر. زندگی کن و اندکی هم تسلیم سرنوشتت بشو. بدان که پیش از تو میلیاردها نفر در پی تغییر ساختارهای دنیا و طبیعت بودند، اما طبیعت به آنها قهقهه زد و دودمانشان را به باد داد.
بدان که تو محکوم به بودن هستی. محکوم به حمل پرسشهای بیپاسخی. محکوم به تحمل «بار هستی» هستی. و محکومی که در ماشین زمان حرکت کنی. حتی اگر بایستی، این اتوموبیل خشن، حتی یک ثانیه، حتی یک صدم ثانیه هم بخاطر تو نمیایستد. باید حرکت کنی. بروی. پیر شوی و بمیری.
گمانم در دلت به من فحش میدهی که چقدر سیاه! چقدر نا امید و چقدر تلخ. مهم نیست. روزی، خواهی فهمید زندگی به همین تلخیست. اما ممکن است با یک نگاه «فایده محور» موفق شوی دیدگاهت را به زندگی عوض کنی و آن را زیبا ببینی و لحظه لحظهاش را نوش جان کنی. چنین باد و گوارای وجودت باد!




