دو فیلم فلسفی
این روزها، لحظات تنهاییام را به جز کارهای همیشگیام همچون «وبگردی/ شطرنج/ کار/ نوشتن/ پیادهروی و موسیقی/ کتاب خواندن»، با تماشای دستکم شبی یک فیلم پر میکنم. در بین فیلمهای ایرانی و خارجیای که این روزها دیدم، دو فیلم بسیار خوشساخت و قوی تماشا کردم که دیدنشان را توصیه میکنم.
۱- فیلم «ادموند»، محصول سال ۲۰۰۵ امریکا، شاهکاری از استارت گوردون. نمیدانم چرا این فیلم در پایگاه «آیامدیبی» رتبه چندان بالایی دریافت نکرده است. شاید دلیلش این است که رای دهندگان این تارنما که اغلب از جامعهی مصرف گرای امریکا هستند، فیلمهایی اینچنینی را به دلیل آنکه با مزاج لذتطلبانهی آنها ناسازگار است، نمیپسندند.
ادموند در یک کلام داستان «جبر» زمانه است که در قالب فیلم به تصویر کشیده شده است. همهی ما پرسشهایی همچون ادموند داریم که روزگاری از خود میپرسیم. ادموند تنها تعداد کمی از ماست که برای رسیدن به پاسخهایش، زندگیاش را قربانی میکند. بسیاری از ما ترجیح میدهیم به دنبال این پرسشها نرویم و در نظام سیستماتیک قرن بیست و یک، جایگاه خود را به عنوان یک عضوی از این سیستم پیدا کنیم. به بیان دیگر، زیر سوال بردن این سیستم، حماقت شمرده میشود.
سکانس پایانی فیلم را چندین بار دیدم و از دیالوگهایش، فوقالعاده لذت بردم.
۲- فیلم «درون لئون دیویس»، محصول سال ۲۰۱۳ امریکا، ساخته مشترک برادران کوئن. این فیلم نیز قصهی زندگی «ابزوردیسم» موزیسینی به نام لئون دیویس است که لحظات زندگی او را با یک فیلمنامهی قوی به تصویر کشیده است. واژهی «ابزورد» را به این دلیل به کار بردم چون گمان میکنم ترجمهی «پوچی» به فارسی، برای این واژه نادرست است؛ در فرهنگ ما، «پوچی» همراه با یک پسزمینهی منفی درک میشود حال آنکه «ابزورد» در واژهنامهی انگلیسی، اگر چه نوعی نهیلیسم یا پوچگرایی به شمار میرود، اما حرکت در این مسیر بیانتها و بیهدف، لزوما منفی به شمار نمیرود.
به جز این دو فیلم، فیلمهای «یک پیامبر» محصول سال ۲۰۰۹ فرانسه، و «آینههای روبرو» محصول سال ۲۰۱۱ مملکت شهیدپرور خودمان را هم توصیه میکنم!




