برای تو که ترکم کردی…
درست یک سال قبل بود که از واژههای دو نفره، با عشق قبلیام نوشتم: سوم آبان سال ۱۳۹۲.
امروز، سوم آبان ۱۳۹۳، یک سال پس از این نوشته، درست و دقیقا (بدون حتی یک روز کم و زیاد)، تو، عشق بعدیام بودی که چرتکهات را بالا پایین کردی و فهمیدی که بهتر است نباشی. و به نفعت است که از پیشم بروی. و چمدانهایت را بستی و رفتی.
و من، بیخیال و بیتفاوت، مست و لایعقل، اینبار نه با گریه و شیون، که حیران و متعجب، با لبخندی ماسیده بر لب، و چشمهای از حدقه در آمدهی خیره به سقف، بدون فهم گذر زمان، به واژههای دو نفرهای که با تو ساختهام میاندیشم. شاید بهترین واژهی دو نفرهمان، پاسخ آقای «ی» باشد وقتی پسر همسایه، از او خواست که کمک کند کفترش را از پشت بام بردارد:
مننه، جهنم.
و درب را بست. و رفت. و پشت سرش را هم نگاه نکرد.




