شطرنج شرطی
امشب رفتم محلهای که هندیها در کوالالامپور شطرنج شرطی بازی میکنند. چنان با ابهت و حس قهرمانی رفتم گفتم من میخواهم بازی کنم. یکی از آنها گفت هر بازی، ١٠ رینگیت. با نهایت اعتماد به نفس گفتم: البته. یک نفر از آنها آمد و در عرض چند دقیقه، چنان گوزپیچم کرد که وسط بازی مجبور به استعفا شدم و ١٠ رینگیت نازنین، هوتوتو، سابید به الک! دیگر بازی نکردم و یاد گرفتم که توهم الکی نباید برم دارد. شاید اگر بخواهم که در شطرنج پیشرفت کنم و به حرفهای گری بیاندیشم، باید کلاس ثبت نام کنم یا استراتژیهای پیشرفته را حوصله کنم و بخوانم. ولی موضوع این است که شطرنج برای من فقط بازی و لذت است. حالا در این سه هفتهای که مالزی هستم سعی میکنم یکی دو بار دیگر به آنجا بروم ولی هر بار بیشتر از یک بار بازی نخواهم کرد چون شرطبندی آدم را وسوسه میکند و ممکن است الکی کلی پول زبان بسته حرام شود 🙂




