درد، درد، درد…
وسوسه مرگ، «مرد خسته» را آرام نمیگذارد. مرگ برایش، به یک زن نیمه برهنه شده که روبروی یک مرد حشری، میرقصد. آرام آرام شورت و سوتینش را در میآورد و او را دعوت به...
وسوسه مرگ، «مرد خسته» را آرام نمیگذارد. مرگ برایش، به یک زن نیمه برهنه شده که روبروی یک مرد حشری، میرقصد. آرام آرام شورت و سوتینش را در میآورد و او را دعوت به...
شطرنج. کتاب. قهوه. شراب. موسیقی. شطرنج. پیادهروی. کباب ترکی. شطرنج. برنامه ٩٠. خبرهای اجتماعی. خبرهای بد. بينظمی. گزارش تصویری خبرگزاریها. آشفتگی. بیقراری. شطرنج. تماسهای تک و توک با «پ». شطرنج. وبگردی. این لینک به...
…. نمیفهمی که همچین موجودی نیست؟ نمیبینی که تنهایی؟ که رها شدی به حال خودت؟ هنوزم سردی و پوچی زندگی رو لمس نمیکنی؟ هنوزم؟ اون حرومزاده فقط در ذهن و روان تو وجود داره...
مقولهای به نام «زندگی» را تصور کنید که با همه پیچ و خمها و تعریف و تاریخ و تجربهاش، در تودهای گنبدی شکل همچون غشاء پشتی بدن حلزون، در پشتتان قرار میگیرد. ممکن است...
شیوهی نوشین لبان، خدا خدا چهره نشان دادن است عزیز من پیشهی اهل نظر، دیدن و جان دادن است چون به لعلش میرسی، خدا خدا جان بده و دم مزن عزیز من مُزد چنین...
این روزها همهی زندگی من یک کولهپشتیاست که با آن یا در خیابانهای پاریس پرسه میزنم و موسیقی گوش میکنم، یا در کافهها کتاب میخوانم، فیلم میبینم و یا شطرنج بازی میکنم. صبحها را...
…دروغه همه چی، جز اشکای اون مردی، که تو آینه خودشو میبینه و گردی نشسته رو موهاش همه چی شو باخته، تویه سلولی که دنیا واسش ساخته یعنی همه چی دروغه جز خون سعید،...
این روزها در لندن هستم و تقریبا تمام روز را در جلسات کاری همکارانم شرکت میکنم. علیرغم اینکه پیش از این تصمیم گرفته بودم مثل آدمیزاد، شبها به خیابانها بروم و جاهای جدید را...
آخ آخ… گفتی رفیق.
انسان، یک حیوان مهربان است که در طی هزاران سال تکامل، از موهبتی به نام شعور بهرهمند گشته. ولی این به معنای این نیست که حیوانیت خود را از دست داده است. انسان عصر...