نقد کدیور به مقالهی قوچانی
در برنامهی افق این هفته، حضرت آقای کدیور را دیدم که بدون لباس مقدس روحانیت، و در قلب بلاد کفر، به نقد اندیشهی محمد قوچانی در مقالهی اخیرش پرداخته و چون همهی همکیشان خود (دینداران به اصطلاح مدرن که هم خر را میخواهند و هم خرما را) به نوعی نتیجهگیری قوچانی در مقالهاش را به استهزاء میگیرد.
این برنامه دربارهی مقالهی اخیر قوچانی با عنوان «تراژدی پروتستانتیزم اسلامی» است که پیشنهاد میکنم بخوانید. قوچانی در این مقاله توضیح میدهد که چگونه از اصلاح دینی، استبداد دینی سر بر میآورد.
آقای کدیور در این برنامه از اندیشهی «روشنفکری دینی» دفاع میکند و معتقد است که هر «بازگشت به قرآن» و هر «خشونت گرایی» لزوما پروتستانتیزم اسلامی نیست، بلکه ظهور بنیادگرایی اسلامی در تاریخ (و البته تکرار بیپایان آن در تاریخ سراسر وحشت و بیآبروی اسلام ناب محمدی)، یک نوع «انحراف از اسلام» به شمار میرود.
او و دیگر همکیشان روشنفکر اصلاحطلب (سروش، مزروعی، موسوی خوئینیها، حقیقتجو و…) در جامعهی آزاد و سکولار آمریکا -که کوچکترین شباهتی با حکومتهای توحش اسلامی در منطقهی خاورمیانه ندارند- زندگی میکنند و با استفاده از حق آزادی بیانشان، چنان بر طبل اسلام میکوبند و دم از «اسلام رحمانی» میزنند که گویی نسخهی سعادت بشر در اختیار این عزیزان است.
این بزرگواران البته معتقدند اسلامی که مراد آنهاست، هماکنون در دنیا وجود خارجی ندارد و همهی اسلامها به بیراهه رفته است!
تاریخ نشان خواهد داد که روشنفکری دینی، یک شوخی بامزهای بوده، که امثال شریعتی، سروش و محسن کدیور را در سالهای زندگیشان سرگرم کرده است.




