دسته: شخصی

اعلام رسمی جنگ با سوسک‌ها و موش

موش در خانه؟ یا ابالفضل… آقا من گه خوردم گفتم با حیوانات کنار می‌آیم. سوسک‌ها در خانه‌ی کوچکم عاصی‌ام کردند و امروز وقتی رسیدم فهمیدم در این مدت که نبودم، یک موش هم به...

بازگشت به پاریس

ما که در عنفوان جوانی، بحران میان‌سالی را تجربه کردیم و به لطف و عنایت جمهوری اسلامی، تبعید شدیم و عشقمان هم شکست خورد و دچار افسردگی شدیم و با هزار و یک بدبختی...

یاد تو (۲)

خواب دیدم آن غده‌ای که نمی‌دانم چرا از کف خانه درآمده بود، انقدر بزرگ شده که تخت خوابمان را تا لبه‌ی پنجره بالا برده است. تو ترسیده‌ای… خانه‌ی کوچکمان، جای وحشتناکی شده است… نترس...

سفر ایتالیا

واتیکان مرا یاد مشهد انداخت. درست مثل صحن‌های جمهوری و اسماعیل طلا، که از جای‌جایش خاطره دارم. عاشق فرهنگ ایتالیایی‌ها شده‌ام. خیلی شبیه خودمان هستند. این را از خیلی‌ها شنیده بودم اما در این...

یورولاینز دوست‌داشتنی!

سوار اتوبوس پراگ-برلین می‌شوم که یک مسیر پنج‌ ساعته‌ به سمت آلمان را شروع کنم. رمانی که با خودم به سفر آورده‌ام را باز می‌کنم و شروع می‌کنم به خواندن. دو صفحه که می‌خوانم،...

سفرهای تازه

دور تازه‌ی سفرهایم از فردا شروع می‌شود. بیشتر شهرهای نادیده‌ی اروپا خواهد بود. شروعش با پراگ است که با اینکه سه بار به آن‌جا رفته‌ام، اما چون در دوران جاهلیت بودم، از عکاسی در...

همزیستی مسالمت‌آمیز من و سوسک‌ها

به محض اینکه کلید را بر روی قفل خانه‌ی ۱۲ متری‌ام می‌اندازم و چراغ را روشن می‌کنم، می‌بینم که سوسک‌ها با اضطراب زیاد در حال فرار کردن از روی میز تحریر و آشپزخانه‌ی کوچکم...

پرستوهای خسته

ای پرستوهای خسته که غبار هر سفر به بال‌هاتون نشسته آیا هنوزهم می گذرید ز شهری که زمونه به رویم درهاشو بسته… (+)

سعدی و مستی

ای سعدی… تو که بودی؟ چه بودی؟ چه در وجودت بود که روح و روان آدم را بعد از قرن‌ها به آتش می‌کشی بی انصاف؟ «ندانم از من خسته جگر چه می‌خواهی دلم به...