دسته: شخصی

یک زخم. یک تومور. یک ویروس. یک «اتفاق». یک اتفاق بد. یک اتفاق خیلی بد. یک اتفاق خیلی خیلی بد، که روحت را ذره ذره و در طی زمان، آهسته و پیوسته، خراش می‌دهد....

از نخستین اجرای نه چندان رسمی مرجان فرساد (که درونیاتش در موسیقی بروز کرده) آهنگ «خونه‌ی ما» -دومین آهنگش- را خیلی دوست داشتم. دوست داشتم که چه عرض کنم، بغضم را شکاند: خونه ما،...

ساعتی‌ست که مشغول مرور اشعار خیام هستم و برخی رباعیاتش را، بارها و بارها خواندم و حظ کردم. منتخبی از این رباعیات را در اینجا، همچون گذشته (+,+) ثبت می‌کنم. یک قطره آب بود...

مجله بخارا، شب‌های بخارا و علی دهباشی، خیابان ایران‌شهر و خانه‌ی هنرمندان… یادآوری اضطراب روزهای تهیه‌ی گزارش و عکس و متن برای رادیو زمانه… این یکی را امروز می‌خواندم که دلم را برد به آن...

به مرزهایت بازگرد به «جولان»گاه اندیشه‌های تسخیر شده به «صحرا»ی خواستن، که از آن خود کردی به «نوار» کوچک باقی‌مانده‌ی کنار ساحل دریایی از اندیشه‌های پوچ «کرانه»ی بی‌کرانم را باز پس ده و به...

نگاه کرد و هیچ را در آغوش خود سپرد… و پوزخند زد به زندگی و عاشقانه مرد.

چند هفته‌ای است که دوباره‌، دنیای تخم سگ ما، آن روی وحشی‌اش را نشان داده است. گروه داعش، همچون حیوانات درنده به شهرهای عراق حمله می‌کند و با چاقوی میوه‌خوری، سر انسان‌ها را می‌برد....

زندگی یعنی: تمام تلاش تو برای تطبیق شرایط بیرونی با حال درونی. این جمله، شاید یکی از اصلی‌ترین و بنیادی‌ترین تعاریف از زندگی باشد. هر حرکتی که انجام می‌دهی، داری به ندای درونی‌ات پاسخ...

صبح زود از خواب بیدار می‌شوی. ثانیه‌های نخست، مغزت درگیر خواب‌هایی‌ست که شب گذشته دیده. در خواب، غرق در رویا بودی. اما پس از بیداری این رویاها تنها چند ثانیه‌ در حافظه‌ی کوتاه مدت...