نارسیسیم هفتگی!
این پست میتواند گونهای از نارسیسیسم و اعلان عمومی آن به شمار رود! شاید هم تلاشی واقعی باشد برای افزایش انگیزه و خودباوری. به هر حال تصمیم گرفتهام از این پس هر هفته، مطالبی...
این پست میتواند گونهای از نارسیسیسم و اعلان عمومی آن به شمار رود! شاید هم تلاشی واقعی باشد برای افزایش انگیزه و خودباوری. به هر حال تصمیم گرفتهام از این پس هر هفته، مطالبی...
تجربهی من از داروهای ضد افسردگی، از یک سال و نیم قبل تا کنون، به چهار مرحله تقسیم میشود. مرحله اول، مصرف کوتاه مدت سروپلکس و فلوکستین، مرحله دوم، مصرف بلند مدت (تقریبا یک...
خاک به سر پخش شد باد وزید و همه اسرار عیان شد طالع و صالح مطاع خویش نمودند اوسنه از دست رفت، جمله خزان شد …… عشق سر کوچه به آهنگ زباله رقصید وعدهی...
کلید میاندازم و در خانه را باز میکنم. چراغ را روشن میکنم و جرعه آبی از یخچال مینوشم. به یکباره، غم، مثل سگی که وحشیانه پاچه میگیرد، بر همهی وجودم مستولی میشود. ساعت مچمیام...
در قلب پاریس، این بلاد کفر، و این شهر مفسدان فیالارض، مست مست، با شیشههای خالی از مشروب در اطرافم و در خانهی تکنفرهام نشستهام و به صوت عبدالباسط گوش میدهم و با او...
درست یک سال قبل بود که از واژههای دو نفره، با عشق قبلیام نوشتم: سوم آبان سال ۱۳۹۲. امروز، سوم آبان ۱۳۹۳، یک سال پس از این نوشته، درست و دقیقا (بدون حتی یک...
وقتی روانپزشک فرانسوی، از توضیحات بیمزهی فلسفیام کلافه شد، با چهرهای برافروخته به من گفت: من پرسشهای ساده میپرسم، پاسخهای ساده میخواهم. به من بگو وضعیت خواب، خوراک و سکس تو چگونه است؟ به...
نگاه می کنم از غم به غم که بیشتر است به خیسی چمدانی که عازم سفر است من از نگاه کلاغی که رفت فهمیدم که سرنوشت درختان باغمان تبر است به کودکانه ترین خواب...
تمام دیشبم را به تماشای دیدن ویدیوهای آناتومی بدن انسان گذراندم. پزشکانی که از دل و روده و جگر گرفته تا مغز انسان مرده را شکافتند و برای دانشجویان پزشکی، تشریح کردند. مردگان را...
به روزهای سرد و بیآفتاب به ابرهای همیشه تیره و تار به شبهای بیتفاوتی و بیانتها به صبحهای وحشت و پر اضطراب به خوابهای عمیق و بیمعنا به بیدارشدنها و درد کشیدنها به بیکسی،...